حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب حاج علی نشاط
عرض سلام و قبولی طاعات
غرض از تصدیع اوقات شریف ، افاده عرض ارادتی است تا چشم عنایت از آن سوی به عریضه پیش روی داشته باشید که فرمود فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ الله
شرحی که در پی میآید حکایت واماندگانی است در کویر ری که چون نی ، لب عطش گشوده اند و سودای خربزه فصل دی در سر دارند .
واماندگانی که سینه هایشان شرحه شرحه عطش بیان دارد تا در محکمه قاضی شرح عیان کنند ، اما از بخت بد و بی اقبالی ، از بی دست و پایی و بی زبانی ، محکوم قضاوتی سست و مظلوم عداوتی پست میشوند .
جناب آقای نشاط این واماندگان علی السبیل که ظلم دیده و مغبون گشته اند غالبا یا از قبیله ندار ممدعلی و مشد حسن و تقی بقالند که از سر نداری آش بی نخود را معاش میکنند و تفریحشان امامزاده زینعلی و چمنزارشان پارک عینعلی است ، و یا از طایفه دارا و متمول بلورچی و دستمالچی و فخرالملوکند که البته از حلال ، گاه بره ای هم به کوه و دره کباب کرده و به قلیان و رود و جریانی دلباخته اند ، که البته درویش و غنی بنده این خاک و درند .
اما زهی توفیق ، که در همین راستا ، قمر بر نجم سعادت من مطابق باشد و توفیق الهی یار ، و سایه مبسوط آنجناب بر من گنهکار، مددکار .
واغراق نمی گویم که اگر بدین توفیق بخود نبالم شایسته است که زار زار بنالم ، اما بخود بالیده و شکر نعمت بجای میآرم و اشکی هم از سر ذوق و شوق میبارم .
جناب آقای نشاط قبلا نیز در هیاهوی محل و مدخل کارتان به نجوا و مختصر بسمع مبارک اشاره داشته ام که هیئتی محترم (المهدی عج ) متولی تامین بقدر مقتضی جهیزیه عروسان مایوس میباشد اما متاسفانه :
سراسر همه رزمگه درهم است بدین کار فریادرس رستم است
لذا مقرر شده از عنایت حضرتعالی هر رنجه ای از پنجه رستم گون شما زدوده میشود و هر تحصیلی عائد ، درتامین این جهاز صرف خواهد شد ، ضمن اینکه رفع داغی هم از لاله باغ مظلومی و دفع ضرری هم از شرر ظالمی خواهد بود که البته به مصداق کریمه وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا بپاس عنایت خاص شما گل یاسی از این بوستان نیز تقدیم وجود معطرتان خواهد گردید .
جناب آقای نشاط آنچه گذشت شرحی از وظایف این حقیرمیباشد که سوگند خورده و سعی وافر دارم تا هرمراجعه ای مبتنی بر تحقیق و بر حق و رضایت پروردگار باشد .
اما از این همه تصدیع خاطر شریف شایسته است چند دغدغه ظریف را نیز مرقوم عریضه عتیقه خود داشته باشم تا بلکه انشاءا... از بصر جنابعالی چاره و مفرّی تدبیر آید .
اول : از آنجائیکه اغلب در مدار جنابعالی کواکب گوناگون سیارند و سعد و نحس و عیار و طیارش بر من نابینا پنهان ، بیم آن دارم تا مباد هوشی در روزن دیوار بگوش باشد و انوش را منوش بشنود و پیام سروش را آواز قوش پندارد و فضله موشی براه اندازد که در اینصورت ترجیح میدهم خاری برچشم من نشیند تا غباری بر دامن اعتبار شما .
و این اهم دغدغه من است .
از اینجاست که هرگاه مراجعه ای به محضر عالی بشکل آنی و یک دقیقه ایی انجام میپذیرد ، دلالت بر این دارد که : عوض تمرکز ذهن بر موضوع ، غالب ذهن این حقیر یا معطوف به اطراف میباشد که مباد نامحرمی باشد ، و یا نگران از اینکه در شلوغی و حجم کارتان من نیز غوغای مضاعف باشم . که در نتیجه فضای موجود تاریک و رسای موضوع ابتر خواهد ماند و مستلزم رجوع دیگر .
لذا ، تمنای چاره ای دارم تا هر جا و هر وقت امنی را صلاح بدانید مصدع شوم .
دوم : چنانچه اجازه فرمائید سعی خواهم داشت تا بقدر مقدور پاره ایی از زحمات خواسته شده این حقیر مکتوب باشد تا هم دغدغه مذکور مرتفع شود و هم به فضل سبحانی پیچ مفاهیم به اشد بلاغت باز گشته منظور نظر گردد و الباقی نیز بشرط تلاقی به سمع مبارک رسد .
سوم : جناب آقای نشاط مورد سوم را جسارت کرده و به شرم مینگارم و پیشاپیش عذر آن نیز میخواهم که ، گاه ذهن این چاکر در چاره و گشایش پرونده ایی جولان کرده و نه بقصد افاضه ، بلکه قصد ارائه میکند که امید دارم به شرح صدر ، تامل و استرشاد فرمائید .
در پایان عرایض امید دارم که این رسالت به خجالت بنده نیانجامد .
خیلی عزیز و محترم میباشید با آرزوی خیر
حبیب متقی habib mottaghi 83/3/20
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ